نقطه سر به سر

عنوان شاخص :نقطه سر به سر

  • عنوان لاتین :Break even point(BEP)
  • واحد: پول
  • جهت :
  • اندازه گیری :
  • فرمول  : هزینه ثابت تقسیم بر (قیمت فروش – هزینه‌های متغیر)

توضیح:

نقطه‌ سر به سر در اقتصاد و خصوصا در محاسبه‌ی هزینه، به نقطه‌ای گفته می‌شود که هزینه‌های کلی و درآمد کلی با هم برابر می‌شوند و از آن نقطه به بعد، می‌توان به سوددهی رسید. تا قبل از رسیدن به نقطه‌ سر به سر، سود و زیانی حاصل نشده است و فقط هزینه‌هایی که برای تجارت مورد نظر انجام گرفته‌اند، جبران می‌شوند و سرمایه‌ی اولیه برمی‌گردد. به طور خلاصه، تمامی هزینه‌های انجام شده برگشت داده می‌شوند ولی هنوز سود برابر با صفر است.

نقطه‌ سر به سر، معرف مقدار فروش با محاسبه‌ی واحد (کمیت) یا درآمدی (فروش) است که تمامی هزینه‌های انجام گرفته، شامل هزینه‌های ثابت و متغیر را پوشش می‌دهد. سود کلی در نقطه‌ سر به سر صفر است. یک واحد تجاری زمانی به نقطه‌ سر به سر می‌رسد که ارزش مالیِ فروش بالاتر از هزینه‌های متغیر برای هر واحد باشد. این بدین معنی است که قیمت فروش کالاها باید بالاتر از قیمت خریداری شده‌ی کالاها باشد تا بتواند هزینه‌هایی انجام شده را جبران کند. بعد از اینکه واحد تجاری از نقطه‌ سر به سر عبور کند، می‌تواند به سوددهی برسد.

نقطه‌ سر به سر یکی از رایج‌ترین مفاهیم در تحلیل مالی است و تنها در اقتصاد کاربرد ندارد، بلکه می‌تواند توسط کارآفرینان، حسابداران، برنامه‌ریزان مالی، مدیران و حتی بازاریابان مورد استفاده قرار بگیرد. نقطه‌ سر به سر در تمامی قسمت‌های تجارت مفید است، زیرا به کارمندان اجازه می‌دهد به سمت اهداف شرکت حرکت کنند.

نقطه‌ سر به سر، یک ارزش کُلی نیست و برای هر تجارتی متفاوت خواهد بود. بعضی از فعالیت‌های تجاری ممکن است نقطه‌ سر به سر بالاتر یا پایین‌تری داشته باشند، با این حال، نکته‌ی مهم این است که هر واحد تجاری باید نقطه‌ سر به سر را برای خود محاسبه کند، زیرا این کار به آنها نشان می‌دهد تعداد واحدهایی که باید بفروشند تا بتوانند هزینه‌های ثابت و متغیر صورت گرفته را جبران کنند چقدر است.

به عنوان مثال، کسب‌وکاری که در حوزه فروش میز فعالیت می‌کند، باید سالانه ۲۰۰ میز به فروش برساند تا بتواند به نقطه‌ سر به سر برسد. در حال حاضر، این شرکت کمتر از ۲۰۰ میز می‌فروشد و در نتیجه در حال زیان دیدن است. برای اینکه این شرکت بتواند هزینه‌های ثابت و متغیرش را جبران کند باید بیشتر از ۲۰۰ میز در سال به فروش برساند.

اگر برآورد شرکت این است که نمی‌تواند تعداد میزی که برای رسیدن به سوددهی مورد نیاز است را به فروش برساند، باید موارد زیر را انجام دهد:

کاهش هزینه‌های ثابت: این کار می‌تواند به روش‌های مختلفی صورت بگیرد، به عنوان مثال پرداخت اجاره‌ی کمتر، یا مدیریت صحیح صورت‌حساب‌ها و قبوض یا کاهش دیگر هزینه‌های مرتبط با فعالیت تجاری.

کاهش هزینه‌های متغیر: به عنوان مثال خرید میز از یک تولیدی جدید با قیمت پایین‌تر.

افزایش کیفیت میزها.

هر کدام از این گزینه‌ها این قابلیت را دارند که نقطه‌ سر به سر را کاهش دهند. این یعنی، واحد تجاری می‌تواند حتی با فروش میزهای کمتر هم هزینه‌های ثابت را کاهش دهد.

فرمول

هزینه ثابت تقسیم بر (قیمت فروش – هزینه‌های متغیر)

X=F/(P-V)

در اینجا  f هزینه‌های ثابت، P قیمت فروش و V هزینه‌های متغیر تولید است.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *